بی معرفت
یکی از دستورالعملهای مهم تربیتی شیخ رجبعلی خیاط ، برنامهریزی منظم برای خلوت با خداوند متعال و دعا و مناجات است که با جمله « گدایی در خانه خدا » از آن تعبیر میکرد، و تأکید میفرمود که: داد بی کسی بزن! ماخذ:کتاب کیمیای محبت یا زهرای اطهر
« شبی یک ساعت دعا بخوانید، اگر حال دعا نداشتید باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید. »
و میفرمود:
« در بیداری سحر و ثلث آخر شب آثار عجیبی است. هر چیزی را که از خدا بخواهی از گدایی سحرها میتوان حاصل نمود، از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است. عاشق خواب ندارد و جز وصال محبوب چیزی نمیخواهد. وقت ملاقات و رسیدن به وصال هنگام سحر است. »
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
دعاهای جناب شیخ
دعای یستشیر، دعای عدلیه، دعای توسل، مناجات امیرالمؤمنین علیه السلام در مسجد کوفه، که با « اللهم إنی أسألک الأمان یوم لا ینفع مال و لا بنون » آغاز میشود و مناجاتهای پانزده گانه امام سجاد (ع) ( مناجات خمسه عشر)، دعاهایی است که جناب شیخ زیاد میخواند و به شاگردان هم خواندن آنها را توصیه میفرمود.
در میان مناجاتهای پانزدهگانه امام سجاد علیهالسلام بر خواندن « مناجات مفتقرین » خصوصاً و « مناجات مریدین » تأکید داشت، و میفرمود:
« هر یک از این پانزده دعا یک خاصیت دارد. »
دکتر فرزام نقل میکند که از دعاهای همیشگی جناب شیخ این دعا بود:
« خدایا! ما را برای خودت تعلیم و تکمیل و تربیت بفرما.
خدایا! پروردگارا! ما را برای لقای خودت آماده بفرما. »
شبهای جمعه بعد از نماز معمولاً جناب شیخ دعای کمیل یا یکی از مناجاتها و دعاهای یاد شده را میخواند و شرح میداد.
بهانه او را بگیر!
جناب شیخ معتقد بود که اگر انسان حقیقتاً خدا را بخواهد و به غیر او قناعت نکند، سرانجام خداوند متعال دست او را میگیرد و به مقصد میرساند و در این باره مثال جالبی داشت و میفرمود:
« بچهای که بهانه گرفته، هر قدر اسباب بازی و تنقلات به او بدهند آنها را پرت میکند ودست از لجبازی بر نمیدارد، آن قدر گریه میکند تا پدر او را در آغوش بگیرد و نوازش نماید، آن وقت آرام میشود، لذا چنان چه زرق و برق دنیا را نخواهی و بهانه او را بگیری، در نهایت خداوند متعال دست تو را میگیرد و بلندت میکند، آن وقت است که انسان لذت میبرد. »
ارزش گریه و مناجات
جناب شیخ بر این اعتقاد بود که هنگامی انسان شایستگی مناجات و گفت و گو با خداوند متعال را پیدا میکند که محبت غیر خدا را از دل بیرون کند، و کسی که هوس، خدای اوست نمیتواند حقیقتاً « یا الله » بگوید، و در این باره میفرمود:
« گریه و مناجات موقعی ارزش واقعی دارد که انسان در دلش محبت غیر خدا را نداشته باشد. »
راه انس با خدا
جناب شیخ معقتد بود که راه انس با خدا، احسان به خلق است. اگر کسی بخواهد حال دعا داشته باشد و از ذکر و مناجات با خدا لذت ببرد، باید برای خدا، در خدمت خلق خدا باشد و در این باره میفرمود:
« اگر میخواهی از خدا بهرهمند شوی و از انس و مناجاتش حظی داشته باشی، احسان به خلق کن، اگر میخواهی به حقیقت توحید راه پیداکنی، به خلق خدا احسان کن و طریقه احسان را از اهل بیت (ع) بیاموز: ﴿ ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و أسیرا إنما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولا شکورا؛
و خوراک خود را با وجود دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر اطعام کنند (ودر دل بگویند) فقط برای خوشنودی خداوند شما را اطعام میکنیم، از شما نه پاداشی میخواهیم و نه سپاسی. سوره انسان آیه 8 و9 ﴾
و نیز میفرمود:
آن چه پس از انجام فرایض، حال بندگی خدا را در انسان ایجاد میکند، نیکی به مردم است. »
از خدا چه بخواهیم؟
یکی از مسائل مهم در دعا این است که نیایشگر بداند در راز و نیاز با خدا چه بگوید، و از او چه بخواهد؟ جناب شیخ ضمن شرح ادعیه، با تکیه بر جملاتی مانند:
« یا غایه آمال العارفین » و « یا منتهی أمل الآملین » و « یا نعیمی و جنتی و یا دنیای و آخرتی »
و امثال آن میفرمود:
« رفقا! زرنگی را از امامتان یاد بگیرید، ببینید امام چگونه با خدا راز و نیاز میکند: من آمدهام به پناه تو، آمدهام خودم را به تو بچسبانم! آمدهام تو را در آغوش بگیرم! من تو را میخواهم! »
جناب شیخ خود در دعا و مناجات میگفت:
« خدایا اینها را مقدمه وصل خود قرار بده. »
جناب شیخ می فرمود:
« وقتی شبها برای گدایی موفق شدی، داد بی کسی بزن و عرضه بدار: خداوندا من قدرت و توان مبارزه با نفس اماره را ندارم، نفس مرا زمینگیر کرده، به دادم برس، و مرا از شر نفس اماره رهایی بخش! و اهل بیت را واسطه کن. »
و این آیه را تلاوت میفرمود:
إن النفس لإمارة بالسوء إلا ما رحم ربی : همانا نفس به بدی امر میکند مگر اینکه پروردگارم رحم کند- سوره یوسف آیه 53
« نمیتوانی از شر نفس اماره خلاص شوی مگر به عنایت حق. »
شرط اجابت دعا
یکی از شرایط مهم اجابت دعا حلال بودن غذاست، شخصی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسید: دوست دارم که دعایم مستجاب شود. آن حضرت فرمود:
« طهر مأکلک و لا تدخل بطنک الحرام؛
خوراکت را پاک گردان و حرام وارد شکم خود مکن. »
اول پول نمک را بدهید!
یکی از ارادتمندان شیخ میگوید: جمعی بودیم که همراه شیخ به قصد دعا و مناجات به کوه « بی بی شهربانو » رفتیم. نان و خیاری گرفتیم و از کنار بساط خیار فروش، قدری نمک برداشتیم و بالا رفتیم، آن جا که رسیدیم شیخ گفت:
« برخیزید برویم پایین که ما را برگرداندند. میگویند: اول پول نمک را بدهید، بعد بیایید مناجات کنید. »!!